کاش مردم دانه های دلشان پیدا بود....
اگه واقعا روزی از خواب بیدار میشدیم و میتوانستیم دانه های دل مردم رو ببنیم چقدر بعضی چیزها وحشتناک میشد مثلا ما در روز با دهها نفر ارتباط داریم و بدون اینکه بدونیم کی هستند راحت توی واگن مترو کنارشون میشینیم و توی صف عابر بانک بعد از گرفتن رسید بهشون لبخند میزنیم توی سوپر مارکت با گفتن یه ببخشید از کنارشون رد میشیم بدون اینکه بدونیم شاید این آدم نیم ساعت پیش یه نفر رو کشته یا دو ساعت پیش از همسرش جدا شده یا چند ماهه کرایه خونش عقب اوفتاد یا اصلا چه درد یا غمی داره...
هر روز از انبوه بنرها سیاه نصب شده به در خانه مردم میگذریم بدون اینکه برامون مهم باشه یه نفر توی اون خونه مرده و چندین نفر به عزاش نشستن ...
هر روز از مردم در مورد گرون شدن ثانیه ای اجناس میشنویم بدون اینکه بفهمیم چند تا مرد با این گرونیها شرمنده بچه هاشون میشن وقتی نمیتونن شهریه دانشگاه ،مدرسه و یا حتی خورد وخوراک بچه هاشون رو بدن...
هوا سرد میشه خیلی راحت شومینه رو روشن میکنیم یا بساط نصب بخاری رو راه می اندازیم بدون اینکه بفهمیم مردم زلزله زده تبریز تو اون چادرها چه جوری شب رو به صبح میرسونن ...
هر روز توی صف پمپ بنزین یا پشت چراغ قرمز آدم هایی رو میبینیم که بعضا معتاد و داغون هستن و راحت از کنارشون رد میشیم و توی برنامه های تلویزیون تولید مواد مخدر جدید وغریبی رو میشنویم و همچنان به شستن ظرفهای ادامه میدیم بدون اینکه لحظه ایی به این فکر کنیم که این ماده جدید چند نفر رو به کام مرگ میکشه ،چند خانواده رو بی سرپرست میکنه و...
اونقدر توی جامعه درد زیاد شده که دیگه حتی آدم نمیتونه آدم های درد مند رو ببینه و واسه دردهاشون غصه بخوره ...
سهراب جان همان بهتر که مردم دانه های دلشان پیدا نیست...
روزگار غریبیست نازنین.................
سلام
خیلی خوب گفتی
میدونی نرگس ... همه اینها درست ... اما تصور پیدا بودن دانه های دل دوست و رفیق به گمانم بیشتر دل آدمها رو به درد میاره . اونهایی که هزار جور حرفهای شیرین و قربان صدقه لق لقه زبانشون هست ولی توی دلشون چیز دیگه ای از تو در حال گذره ...
نمیدونم باید شاکر بود که دانه های دلشان پیدا نیست یا غمگین ...
گاهی پیدا نبودن دانه های دل مردم عجب نعمتیه
گاهی اوقات که ازدوست یا آشنایی که اصلا انتظارش رو نداشتم بد دیدم همیشه این حرف سهراب می یومد تو ذهنم که کاش مردم دانه های دلشان پیدا بود . . .
دانه های دل مردم...
چه حس بدیه این روزا خدا
واقعا واقعا
ولی یک جاهایی هم خوبه که دانه های دل ادما پیدا باشه آ. تکلیف ادم با ادمای دوروبرش مشخص میشه. مثلا دوست و از دشمن میشه تشخیص داد، بعد اینطوری هیچوخت ادم با خوبی کردن به دشمنای دوست نما احساس حماقت نمیکنه...ولی خب خیلی دل ادم میشکنه...هروز و هرروز....
مرسی از نوشته های خوبت عزیزم...این روزها بخش زیادی از ذهنم مشغول مشکلات مردم جامعه اس...وای اگه دونه های دل مردم دیده میشد!!!... من که یک لحظه هم طاقت دیدنشون رو نداشتم ...
کسی میخواهد برای زندگیش خسته کننده اش انگیزه ای پیدا کند وصدای خنده هاوگریه های کودکی سکوت کش دار وخسته خانه اش را بشکند 10 سال است برای رسیدن به این آرزو تمام راه های ممکن راامتحان کرده و به نتیجه نرسیده حالا دکتر بهش پیشنهاد کرده از طریق اهدا تخمک شاید این آرزو محقق شود و این دوست حاضر است از کسانیکه شرایط لازم را دارند با پرداخت مبلغی کمک بگیرد
کسانیکه مایل به این کار هستند می توانند با تلفن 09376334559تماس بگیرند یا با مراجعه به وبلاگ اینجانب کسب خبر نمایند
دوست عزیز جسارتا از وب شما کمک گرفتم یکی بخاطر روحیه ای بود که در شما سراغ داشتم واینکه وب پر مخاطبی داری بهرحال اگر به این نتیجه رسیدی که جایش در وبلاگ شما نیست وآنرا نمایش ندهید نظرم در مورد شما عوض نمیشود