شبها شدیدا با رادین سر خوابیدن درگیرم نیم وجبیه کوچولو حاضر هر کاری انجام بده جز اینکه یه لحظه آروم تو بغلم دراز بکشه آخه میترسه خوابش ببره از ساعت 1 پروژه خواباندن رو که شروع کنیم آقا کم کم طرفهای 3 .4 صبح به خواب میره و امکان نداره بتونم زودتر از ساعت 12 ظهر از خواب بیدارش کنم البته با میزان جنب و جوش بنده در پی آقا رادین خودم هم نای بیدار شدن از خواب رو ندارم یعنی عملا انجام هیچ کار اداری برام امکان پذیر نیست.جالب اینه که مثلا بابک یا دختر خاله ام یا امید ازم می پرسن که چرا وبلاگت رو به روز نمیکنی آخه با این پسر شیطونی که من دارم وقتی پای کامپیوتر میشینم یا می یاد یواشکی کلید محافظ کامپیوتر رو میزنه و هر چی نوشتم میپره اگه لپ تاب رو بیارم با هزار ایما و اشاره میگه :مامان پای رادا یعنی مامان بزار رو پای رادین ...یه روز هم تو اتاقش سرگرم بود خواستم از فرصت استفاده کنم تا سیستم رو روشن کردم و یه نگاه به وبلاگ بابک کردم و وسطهای مطلب مربوط به امیر بودم که رادین صدام کرد گفت : ماما رادا دشن یعنی مامان رادین قشنگ شده دیدم تمام ژل موهاش رو خالی کرده رو سرش...در مجموع ما اندر خم کوچه سخت مادر بودن روزی صد هزار بار به خودمان تف و لعنت می فرستیم که چرا قبل از ازدواج در مورد خانواده آقای جیم و اینکه هیچ بچه ای در خانواده آنها آروم و قرار نداره تحقیق نکردیم و بله بلند به آقای عاقد گفتیم بدون اینکه بدونیم چنین آینده شومی در انتظارمونه ...
پشت سر پسر گلم حرف در نیار فردا میخوای بری خواستگاری بهت عروس نمیدنا.......

درکت می کنم شدید

فکرشو بکن من دو تا از اینا داشتم...دوقلوهام یه لحظه اروم و قرار نداشتن.......غصه نخور عزیزم تو خوراکی هاش دقت کن. هیچ ماده ی رنگی بهش نده گرسنگی این حالتشو تشدید می کنه.....شیر گرم خیلی کمک می کنه و دوش گرم.....امیدوارم پسرکت زود اروم بشه...ببوسش
عزییییییییییییییییییییییزم... جیگر حرف زدنشو...
به جای من هزار تا ماچش کن
وای عزیزم.
این بلا اونقد نازه که آدم میخواد درسته بخوردش...
وای اونقدر دلم براش تنگ میشه... جیگره ... جیگر...
الهی بگردم.خدا حفظش
کنه رادین ِعزیز مارو.....
نرگس جان ِ عـــــزیز ما
فکر کنم توصیه های
خدیجه بانوی عزیز
باید خیلی مفید
باشه.......انشالله
خوابش مرتب
بشه وما بیشتر
درجوارتون باشیم
یاحق...
بچه حلالزاده به داییش میره
ای جان دلم . قربونش برم من که این بچه انقدر شیرینه
الهی همیشه سالم باشه
جای تف و لعنت (دور از جونت البته) بیا آقای جیم رو مامور خواباندن رادین کوچولو کن . البته بعید میدونم جواب بده ، پدرها زودتر از بچه خوابشون میبره
سلام مادر نمونه وکم خواب
درکت میکنم شدیدا.پونه الان ۵/۴ سالشه ومن هنوز برای خوابوندنش مشکل دارم .البته الان پرشین تون با باب اسفنجی وپلنگ صورتی تا حدودی به کمکم اومده.
خدا قوت وتوانت رو دوبرابر کنه خواهر.
الههههههههههی ....
چقدر این بچه جیگره
شیطونیهاشونم شیرینه نرگس جان...خدا توان و انرژی همه مامانا رو زیاد کنه
باز پشت سر داماد من حرف زدی.
اصلا بفرستش اینجا خودم بزرگش میکنم! زهرا بین ساعت 9:30 تا 10 خوابه!! یه چیز تو مایه های مرغ و اینا!!
ببوس اون وروجک شیطون رو..
ای جااااااانم
خو از همسر گرامی کار بکش عزیزم تنها راهش همینه
سلام ای جان
داماد مارو نبینم اذیتش کنید
رادین خیلیم باحاله من که عاشقشم

الهی قربونش برم بچه به این ماهی .تو لیاقتشو نداری به قول احسانه جان بفرست خونه اونا بذار با زهرا بزرگ بشه
سلام عزیزم
چه وروجک شیرینی داری از طرف من ی بووووووووووس گنننننننده از لپاش بکن
ولی حق داری بچه داری سخت ترین کار دنیاس
سلام دوست من
آرشیو نظراتم رو بررسی می کردم دیدم روی داستان فتانه نظر گذاشتید .
خواستم بگم امروز بخش انتهاییش رو نوشتم منتظر نظرتون هستم.
البته اگه آقا پسر گلتون بزاره
سلام نرگس بانوی عزیز..
برای مادرها با همه ی سختی اش اما بهار رنگ و بوی دیگری دارد..چرا که هر بهاری که از راه میرسد یک بار دیگر مادر طبیعت درود سبزش را نثار تمام مادرهایی میکند که دشت مهربانیشان نوگلشان را میپرورد..
فرارسیدن بهار 92 و سال نو مبارک .
تولدت مبارک
با بهترین آرزوها
نرگس عزیزم تولدت مبارک باشه. همزمان با سال نو و روز میلادت برایت از خدا آرزوی بهترینها را دارم و امیدوارم لحظه های خوبی در انتظارت باشد.
رادین گلمون رو ببوس
سلام
تولدت مبارک نرگس بانو
بهترین ها را برای شما در کنار عزیزانتان آرزو دارم
ماجراهای رادین و مامانش ... دی:
خدا حفظش کنه ! بچه ای که شیطون نباشه اصن بچه نیست
سلام همکار قدیمی پسرتو ببوس خیلی نازه خانم شیروانی هم سلام می رسونه به یادسال88
سلام نرگس خانم چقدر مطالبت قشنگه آدم را به هوس بچه داری می اندازی
هاهاها
اخرشو خیلی باحال اومدیدددددددددد